“سفر” هم مثل خیلی از چیزهای خوب و خوش دنیا مثل چشم به هم زدنی تمام شد. ماند یک عالمه خاطره ی رنگ به رنگ و هزار تا عکس و مگنت های روی یخچال که هر سفری می روم حتمن باید یکی برای یخچالک خانه بگیرم.
مامان اندازه ی چهل روز بابا نداشتن پیر تر شده . برادرک لاغر شده. تورج از بس خورده و خوابیده به نظرم دو کیلو چاق شده و ترنج انگار موهای اش بلند تر شده. این ها چیزهایی ست که به چشم های ام می آیند. چیزهایی هم هست که به چشم های ام نمی آیند اما حس شان می کنم خرکی. مثلا این که سفر نگاه آدم را به زیر و روی دنیا عوضی می کند. این که وقتی دور می شوی می فهمی که چه قدر ساده های زنده گی ات و خانه ات را دوست داری توی همین جا. و نیز هم زمان این که چه “ساده” هایی که حال ات را خوب می کند را توی زنده گی ات ،توی خانه و خاک ات و همین جا نمی توانی تجربه کنی و چه قدر دل ات می سوزد هر بار که به این ساده ها فکر می کنی.
به خودم با این آهنگ کمک می کنم که سینک شوم با کار و روزمره گی ها دوباره. سال جدید توی کار گویا آرام است. اتاق ام از ریتا جدا شده و حالا یک اتاق دارم برای خود ِ خودم که اتفاقا دوست اش هم دارم.
بهترین تجربه و دلخوشی این شب های ام دیدن یک عالمه غریبه ی آشنا توی پیج اینستافلان ام است. که من نمی دانم کی اند اما می دانم که آن ها من را می شناسند. من نمی خوانم شان و از دغدغه ها و دلخوشی های شان خبر ندارم اما عکس غذاهایی که می خورند را می بینم…یا عکس بچه های شان…یا آن جایی که زنده گی می کنند را…یا این که چه طور لباس می پوشند…یا خیلی چیزهای دیگر. می دانم که این اپلیکیشن ها همه اعتیاد آورند اما مثلا مواظب ام که روزی بیش تر از صد بار چک نکنم صفحه را! به نظرم با خودم توی آشتی ام و این را از مهربان بودن ام با خودم می فهمم. دل ام می خواهد از آن چیزهایی که دیده ام توی سفر بنویسم این جا و حتمن این کار را خواهم کرد تا حال ام خوش است هنوز.
های..”دو هزار و پانزده”…خوب بمان و آرام ِ آرام.
پ.ن. به خوانندگان: چیزی بهم نهیب می زند که توی این پست بنویسم دوستتان دارم و بودن تان عجیب دلخوشی ست برای ام. از دیدن روز و شب های تان توی اینستا فلان مثل بچه ها ذوق می کنم.:)

یک نظر برای مطلب “”

  1. ناشناس

    دریا *** باران بنویس عزیزم.نوشته هایت را بی شمار دوست دارم.باور کن این وبلاگستان بدون نوشته های تو چیزی کم دارد.بیشتر بنویس *** تو لطفی دریا جان
    سیمین *** تو لطفی دریا جان *** بهترین مامان مارلی
    sheyda fandogh *** تو می نویسی و شمعی درون من روشن می شود… *** 🙂
    ویولا *** الهی دورت بگردم که فهمیدی صداش مخملیه سرش سلامت بانو *** دقیقن:)))
    دختر نارنج و ترنج *** بعد این همه انتظار همین ۴ تا خط قبول نیست فریدا! خوشبحال تو و مادرک 🙂 *** می شنوم…می شنوم…
    شادی *** سلام عزیز دل پس خوبه که این دهه میمون و مبارک سر رسید که بوی گل و سوسن و یاسمن و نوشته های تو با هم بیان…. مادرهای عزیز و دوست داشتنی…………. ***
    سارا *** بهترین مامان مارلی ***
    دزیره *** بنویس خانومی. خوشحالمون کن ***
    *** 🙂 ***
    *** دهه زجر بالاخره به یک کار اومد ***
    *** دقیقن:))) ***
    *** بارون بهاررررررررررررررررررررررررررر …………… هووووووو……….. باروووووووووووووون……… ***
    *** می شنوم…می شنوم… ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *