قلبن و به راستی ازین که ووردپرس در محل کارم فیلتر شده است متالم و مکدرخاطرم! این دو کلمه ی متالم و مکدر خاطر را نوشتم که بدانید چه قدر سنگین و عمیق، ملولم. این که نمی توانم دقایق بیکاری ام را بیایم توی خانه ی جدیدم و دستی به سر و گوشش بکشم، به راستی مغمومم می کند. نتیجه این می شود که باید مدت ها بگذرد و من صبوری پیشه کنم تا شبی چون امشب برسد و همه ی اهل خانه زود به خواب بروند و من ته مانده ای انرژی م را ادامه مطلب
Oops! That page can’t be found.
It looks like nothing was found at this location. Maybe try a search or browse our latest posts below.
روح برخاسته از من ته این کوچه بایست…
نمی دانم چه شد که به سرم زد، صبح روز تعطیل و آفتابی را که کایو و آقای نویسنده و گربه ها خواب بودند را با تمیز کردن کابینت آغاز کنم. می توانستم در نبود انسان های خانه و حیوانات خانگی خانه پناه کوتاهی ببرم به قهوه، چند صفحه کتاب، یک اپیزود از یک پادکست، حتی یک قطعه ی موسیقی، یا حتی یک جلسه از دوره ی آنلاینی که دارم می گذرانم. اما از میان همه ی آن ها، موردی که در هیچ کجای لیست نبود، یعنی تمیز کردن کابینت و معاشرت با محتوای ِ آن را انتخاب کردم. میان آن همه بسته ادامه مطلب
هفته ی ششم
امروز یکی از همکارهای م که اسم ش “جی” است روی اپلیکیشنی که برای چت از آن استفاده می کنیم بهم پیغام داد. فکر کردم که حتما کاری دارد که سلام کرده است. این فکر را البته “مِل” که روزهای اول به من آموزش می داددر سرم انداخته بود. همیشه ما بین حرف های مان، وقتی می خواست آدم ها را از دور به من معرفی کند، اول اسم شان را می گفت و بعد یک خط هم در توصیف شان اضافه می کرد. مثلا می گفت:”او جولیا ست، تازگی یک بچه اداپت کرده است، ادامه مطلب
روز هیچ م از قرنطینه
ا این طور که بوی اش می آید من در هیچ طبقه بندی ای برای قرنطینه شدن قرار نمی گیرم و باید مثل سابق شش صبح بیدار شوم و شال و کلاه کنم و بیایم سر کار و تا پنج عصر هم با حضور پر رنگ م، کم رنگی ِ فقدان سیصد نفر پرسنل را جبران کنم. تنها چیزی که عوض شده است این است که قبل از کرونا می توانستم در طول بیست دقیقه با مترو خودم را برسانم به محل کارم. یعنی اگر بخواهم برای تان با رسم شکل توضیح دهم، فاصله ی ادامه مطلب
ای سال، بری که برنگردی…
***هشدار*** اگر حال تان خوش است و در فاز و فضای تبریک عید و دیده بوسی و بهار بازم بیا عشق و بیارش هستید، خواندن این متن به شما توصیه نمی شود. ——————————— یک – اوضاعی شده است ها. حساب و کتاب موارد مثبت کووید نوزده، در کانادا که اوایل ورود ش لحظه به لحظه چک می کردم، از دست و بال م در رفته است. در وضعیت هشدار قرار گرفته ایم گویا. شهر شبیه شهر زامبی ها شده و همه ی فروشگاه ها به جز سوپر مارکت ها تا اطلاع ثانوی تعطیل شده اند. ادامه مطلب
کو وید خط فاصله نوزده!
باورم نمی شود که این ویروس، هنوز رسیده و نرسیده، نه فقط جای خودش را توی ریه های مردم باز کرده، بلکه کم کم دارد راه هایی برای جاودانه شدن پیدا می کند. احتمالا این تازه متولد شده، فهمیده که در ماه های آینده رفتنی ست اما انگار وسوسه ی نمردن و میل به جاودانگی، حیوان و انسان و ویروس نمی شناسد. حالا این که چرا معتقدم این ویروس دارد به جاودانه شدن فکر می کند، بر می گردد به نه خیلی پیش، و همین دیروز. که آنتونی و فیلیپ از اتاق کنفرانس آمدند بیرون ادامه مطلب