انگار هر چه بیشتر سعی می کنم که آرام باشم ، بیشتر دلتنگی روی دلم هوار می شود. از دو روز پیش که رامتین مسیج داد که “نیکول” و من دلم ریخت، تا امروز نه سراغ فیس بوک رفته ام و نه اینستا. دل ام نمی خواهد مدام عکس هایی که بچه ها از تو share کرده اند و حرف هایی که برای ات نوشته اند را ببینم. دل ام نمی خواهد که باور کنم که نیستی. دوست دارم مثل همه ی شش سال گذشته فکر کنم که سوار ماشین ات شده ای و گربه ادامه مطلب